قهرمانان در قلب من هستند
تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, | 9:12 | نویسنده : میثم shvaliasr@yahoo.com
 
۱۳۹۱/۱۲/۲۷

قهرمانان در قلب من هستند

 

یكی از آخرین دیدارهای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۹۱ به گفت‌وشنود با قهرمانان و مدال‌آوران المپیك و پارالمپیك اختصاص داشت. ایشان در این دیدار ضمن تقدیر از ورزشكاران و مدال‌آوران رهنمودهایی را خطاب به اهالی ورزش بیان كردند. به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گلچینی از نظرات و دیدگاه‌های ایشان درباره بخش‌های مختلف ورزش كشور را ذیل پرونده‌ی «نگاه رهبر انقلاب به ورزش» منتشر می‌كند:

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif برای جوانان لازم، برای مسن‌ها واجب!
توصيهى من اين است كه جوانها به من نگاه كنند. من وقتى به كوه مى‌آيم و گاهى مىبينم حتّى از من مسنتر هم كسانى مىآيند كه با استحكام و استقرار جسمانى و قرص و محكم اين راه را طى مىكنند، واقعاً لذّت مىبرم. البته اين نكته را تأكيد كنم كه وقتى مىگوييم جوانها، معنايش اين نيست كه ورزش مخصوص جوانهاست. نخير؛ همانطور كه ورزش براى جوانها لازم است، براى مسنترها هم لازم است. بلكه مىشود گفت براى جوانها لازم است، براى مسنها واجب مؤكّد است. توجّه كرديد؟ چون اگر كسانى كه پا به سن گذاشتهاند، ورزش نكنند، پيرى زودرس به سراغشان خواهد آمد و قطعاً دچار عوارض پيرى خواهند شد و از كار خواهند افتاد. چرا كسى كه مىتواند كار و تلاش كند و عمر خود را ده، بيست سال با ورزش، بر حسب روال طبيعى استمرار بخشد، اين كار را نكند؟ من حرفم اين است. از اين رو توصيه مىكنم همه ورزش كنند؛ هم جوانها، هم پيرها، هم ميانسالها، هم مردها و هم زنها. زنها هم بايد ورزش كنند. گاهى من در همين راه «كُلك چال» كه از پايين به بالا مىآيم، يا بعكس به طرف پايين مىروم، خانمهايى را مىبينم كه با چادر مشكى اين راه را طى مىكنند. با اينكه قسمتى از اين راه، بسيار ناهموار و يا به قول ما مشهديها قلب است، درعينحال خانمها اين راه ناهموار را تحمّل مىكنند و با چادر مشكى مىآيند. خوب؛ اين همّت است ديگر. من اينطور زنها و همچنين افراد مسنّى كه اين راههاى طولانى را طى مىكنند و مىروند، بسيار تحسين مىكنم.
بنابراين توصيهى ما به همهى مردم اين است كه ورزش كنند. البته از ميان همهى ورزشها توصيهى ورزش خاصّى را نمىكنيم. هر كس به هر ورزشى كه دوست دارد و با وضع و طبيعت و امكانات او متناسب است، بپردازد. منتها بىخرجترين ورزشها كوهنوردى است. اين را كه ما امتحان كردهايم، هيچ خرجى ندارد؛ حتّى يك توپ كوچك هم لازم ندارد. آدم كفشش را پايش مىكند و مىزند به كوه و راه مىرود و ورزش مىكند و از اين هواى خوب و مناظر طبيعى استفاده مىكند. توصيه مىكنم كه حتماً ورزش را فراموش نكنيد.
مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما هنگام كوهپیمایی ۱۳۷۵/۰۶/۰۲
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif قهرمان اراده‌ها
من قهرمان‌ها را دوست مىدارم. علاوه بر اينكه همهى ورزشكارها را در همهى رشتههاى ورزشى دوست مىدارم، قهرمانها مورد علاقهى ويژه در قلب من هستند. البته يك علّت و انگيزهى محبّت و پيوند قلبى من با اين جوانان اين است كه اينها روى سكّو مىايستند، افتخار مىآفرينند و مىدرخشند. ليكن علاوه بر اين، من به آن چيزهايى فكر مىكنم كه اين قهرمان را روى سكّو مىفرستد يا مدال را نصيب او مىكند و افتخار را به او مىبخشد. آن چيزى كه جوانِ ما را در ميدانهاى ورزشى به كسب موفقيّت مىرساند، فقط توانايى جسمى نيست - توانايى جسمى فقط يك عنصر است - چيزهاى ديگرى هم در كنار آن وجود دارد كه از لحاظ ارزشگذارىِ انسانى خيلى مهمّند: يكى قدرت اراده است. خيليها بهطور طبيعى زور هم دارند، اما حتى ارادهى اين را ندارند كه وقت معينى در روز بايستند، ورزش كنند و خودشان را سالم نگه دارند. ورزش اراده مىخواهد. ورزش، كار آسانى نيست. البته براى جوان - كه داراى نيروى طبيعى است - شوقانگيز است وليكن همان جوان هم اگر اهل اراده نباشد و ترجيح بدهد در گوشهاى بنشيند يا استراحت كند يا بخورد يا تلويزيون تماشا كند يا بخوابد، اصلاً ورزشكار نخواهد شد. خودِ ورزش به اراده احتياج دارد. پيشرفت در ورزش به ارادهى بيشتر احتياج دارد. برجسته شدن، قهرمان شدن و سرآمد شدن در ورزش به رجحان ارادهى اين انسان بر ارادههاى ديگر احتياج دارد. آن كسى كه رقيب اين قهرمان ماست، او هم ورزشكار و داراى اراده است؛ اما ارادهى اين قهرمان بر ارادهى او رجحان پيدا مىكند و اين يعنى برجستگى و امتياز كامل در قدرت اراده.
بيانات در ديدار ورزشكاران ۱۳۸۱/۱۰/۳۰
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif ورزش به نام خدا
روح ورزش ايمان و تقوا و پاكدامنى است. اگر بخواهيد اين كار را بكنيد، شما بايد حزب اللّهىها و مؤمنين به دين و به انقلاب را در سر تا سر ميدان ورزش بياوريد و به كارهاى حسّاس بگماريد... بايد فضاى محيط كار را طورى كنيد كه حزب اللّهىها بيايند. مؤمنين به انقلاب، احساس كنند كه مىشود آمد... محيط ورزش را، محيط دينى و اسلامى، محيط توسّل و توجّه و محيط اعتقاد به خدا قرار دهيد. اگر مىخواهيد ورزش پيش برود، اينطور پيش خواهد رفت. وقتى پاى بچههاى مؤمن به ميدانى برسد و راه آنان باز باشد، البته پيش خواهند رفت؛ كار خواهند كرد و خوب خواهد شد. اين، آن نكتهى مهمى است كه در زمينهى روح ورزش بايد دنبال شود.
بيانات در ديدار رئيس و معاونين سازمان تربيت بدنى و رؤساى فدراسيونهاى ورزشى كشور ۱۳۷۵/۱۰/۰۸
 
بايد محيط ورزش را محيط معنوى كنيد. محيط معنوى، همان محيط پهلوانىِ ديرين ورزشكاران قديمى خودِ ماست؛ آنهايى كه وقتى وارد گود ورزشى مىشدند، خاك گود را مىبوسيدند؛ آنهايى كه هميشه ورزش را با نام خدا شروع مىكردند و با نام خدا تمام مىكردند - با بسماللَّه شروع مىكردند و با دعا تمام مىكردند - كشور ما اينگونه كشورى است. محيط ورزش آن، محيط معنوى، جوانمردى، ايمان، تقوا، پاكدامنى و پارسايى و محيط معنويّت و درخشندگى روحى و نفسانى است.
بيانات در مراسم افتتاحيهى مانور فرهنگى، ورزشى جانبازان و معلولان كشور ۱۳۷۶/۰۶/۱۵
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif سرمایهگذاری با تدبیر
عقيدهام بر اين است كه اگر ما در اين بخش سرمايهگذارى كنيم و درست بينديشيم و تدبير نماييم، بلاشك در ميدانهاى ورزشىِ دنيا همان اتّفاقى خواهد افتاد كه در جنگ به وسيله بسيجيها و سازمانهاى نظامى ما - كه از همه تجهيزات مدرن دنيا تقريباً منقطع بودند - اتّفاق افتاد. ديديد كه در جنگ چه كردند و چه افتخارى آفريدند! همين الان در ورزشِ واليبال جانبازان و معلولان، همين اتّفاق افتاده است و اين برادران مرتّب افتخار مىآفرينند. يا مثلاً در كُشتى، خود شما و برادرتان و بعضى از برادران ديگر، واقعاً افتخارات بزرگى را به كشور داديد. ما در همه ميادين ورزشى مىتوانيم اينگونه باشيم. هيچ دليلى ندارد كه ما در فوتبال، يا در واليبال، يا در اسب سوارى، يا در بعضى از ورزشهاى سنّتى خودمان - مثل چوگان - يا در ورزشهاى انفرادى رزمى، يا در شنا، نتوانيم به مصاف ورزشكاران برجسته دنيا برويم. علّت اينكه اين وضعيت نابسامانِ فعلى وجود دارد، آن است كه بر روى تربيت و پيشرفت و استفاده از تكنيك، برنامهريزى نشده است. اين يك اشكال است.
اشكال دوم - كه آن هم به اين اشكال كاملاً مرتبط است - كمبود فضاى معنوى و فرهنگى در ورزش است. يعنى در محيط ورزش، سعى نشده فضاى فرهنگى اسلامى و سالمى حاكم باشد. نه اينكه ورزشكاران ما آدمهاى خوبى نيستند؛ نخير، آدمهاى بسيار خوب و مؤمن و متّقى و پرهيزكار در ميانشان هست؛ منتهى فراتر از اين بايد باشد. محيط ورزشى ما بايد محيط عفيفى باشد. عفّت، معناى خيلى عجيب و وسيعى دارد. سلامت نفس يك انسان، در هرجايى خودش را نشان مىدهد. محيط ورزش، بايد محيط عفيف باشد. در آن بايستى هرزگى، شلختگى و هر چيز غير عفيفانه مشاهده نشود. ما بايد اين فضا را در محيط ورزشمان به وجود آوريم و اگر اين باشد، در دنيا خواهد درخشيد و ورزش ما ستاره خواهد شد.
بیانات در ديدار جمعی از جوانان ۱۳۷۷/۰۲/۰۷
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif ایران مركز كشتی جهان
هر ملتى آنچه را كه خودش دارد، دودستى بچسبد و حفظ كند و آن را كمّاً و كيفاً افزايش دهد و آنچه را ندارد، به دست بياورد و كسب كند. آنچه كه ما در ورزش داريم، چيزهاى زيادى است. ما ورزشهاى بومى بسيارى داريم كه متأسّفانه در طول سالهاى قديم، كوتاهيهاى زيادى در معرفى آنها شده است.اگر ما روى بعضى از ورزشهاى ديگر مثل چوگان و بعضى از ورزشهاى باستانى هم، كار و سرمايهگذارى و نوآورى مىكرديم، امروز مثل كُشتى در دنيا مطرح بودند. ما خيلى بازيهاى ورزشى و خيلى ورزشهاى محض داريم كه بايد ذهنهاى خلاّق و كارآمد بنشينند و آنها را در قالبهاى علمى بريزند و به عنوان ورزش بومى، گسترششان دهند؛ هم در داخل كشور ترويج كنند، هم آنها را صادر نمايند. كمااينكه شما مىبينيد ژاپنيها و كرهايها و چينيها، ورزش خودشان را در دنيا چطور صادر كردند! مثلاً ورزشهاى رزمى آنها يكى از مهمترين رشتههاى ورزشى شده است... كُشتى ورزش بومى ماست كه تا بهحال حفظ شده است؛ ليكن من مىخواهم بگويم شما بايد اين را هرچه بيشتر توسعهى كمّى و كيفى دهيد. شما روى خصوصِ ورزشِ كشتى سرمايهگذارى كنيد... كُشتى را كه مظهر اين اِعمال ارادهى نيرومند انسانى است، هرچه مىتوانيد، تطوّر بدهيد. كارى كنيد كه در دنيا نگاه اهل ورزش و ورزشدوستان به باشگاههاى تربيت كُشتى در ايران باشد و ببينند كه شما امروز، چه فنون تازه، چه كارها و شگردهاى تازه و حتّى رشتههاى تازهاى داريد. رشتههاى تازهاى را به وجود آوريد. مسلّماً با ابتكار انسانى مىشود اين كارها را كرد.
بيانات در ديدار كشتىگيران ۱۳۷۷/۰۶/۳۱
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif بومی مثل چوگان و ورزش باستانی
ورزش باستانى ورزش بسيار خوب و مهمّى است. اين ورزش را ادامه دهيد و پيش برويد. شايد كارهاى ديگر و بيشترى هست كه مىشود آنها را انجام داد؛ تمرين كرد و حتّى به ورزش باستانى افزود. فنونى را به ورزش باستانىِ معمول اضافه كنيد. فنون و حركاتى كه امروز در ورزش باستانى است، يك دفعه به وجود نيامده است. كسانى كه توانايى جسمى داشتند و وارد بودند، بتدريج اين فنون و حركات را به وجود آوردند. بنابراين از اين بيشتر هم مىشود. فرض بفرماييد شما چرخ زدن را مثلاً به اين شكل خاص انجام مىدهيد. شايد به شكلهاى ديگر هم بشود فكر كرد و انجام داد، يا راهى پيدا كرد و كارهاى ديگرى به وجود آورد. لابد در بين شما چنين نوآوريهايى هست. در اينجا شايد كسانى از شما نخواهند نوآوريها را بروز دهند؛ چون شرايط آماده نيست و ما گود مناسبى كه آقايان بخواهند هنرنمايى كنند، نداريم. بر حسب كيفيّت مورد امكان خودتان و متناسب با وضع جسمانىتان، بر آنچه كه هست اضافه كنيد. اگر شما بتوانيد با اين كارى كه انجام مىدهيد، افراد تنبل را وادار كنيد كه به شوق بيايند و ورزش كنند، بدانيد كه ثواب و خدمت بزرگى انجام دادهايد.
 
دنبال ورزشهايى بگرديد كه بومى ماست و مردم از آنها خبر ندارند. مثلاً من ورزش چوگان را ديدهام. يك ورزش ايرانى است. الان هم در دنيا معمول است، چوگان بازى مىكنند. ولى ما اصلاً بازى چوگان را بلد نيستيم. اصلاً نمىدانيم چوگان چيست! بياييد اينها را احيا و زنده كنيد؛ چون جزو فرهنگ شما و اصلاً جزو مليت شماست.
ورزشهاى بومى، نظير بعضى از ورزشهاى باستانى ما از ديسك و ميسك و آن چيزهايى كه آنها پرتاب مىكنند، بهتر است. آنها هيچ وجهى ندارد. فرض كنيد هالتر زدن خوب است. چرا سنگ زدن نباشد؟ سنگى كه ما در باشگاهها بر مىداريم؛ سنگ مىزنيم به تعبير خود زورخانهدارها يا سنگ مىگيريم. چرا ما سنگ گرفتن را باب نكنيم؟ بياييد اينها را در دنيا معرفى كنيد. بياييد ميل را - كه ما مشهديها به آن «گوارگه» مىگوييم - باب كنيد. ميل بازى، هم زيباست، هم تردستى در آن است و هم ورزش ويژهى ايرانى است.
شما ببينيد «چرخ» ورزشى است هم بهداشتى، هم مفرّح و هم براى زيبايى اندام بسيار مفيد است. «چرخ» را در دنيا باب كنيد. دنيا از «چرخ» خبر ندارد. ما فقط براى برنامههاى تشريفاتى، نمونههايى از زنگ و ضرب را در تلويزيون نشان مىدهيم؛ يا فلان مسافر مىآيد، او را به فلان باشگاه در يك گوشهى گود منحوس قديمى مىبريم و به او نشان مىدهيم! لزومى ندارد. بياييد اينها را زنده و احيا كنيد. اينها احتياج به كار دارد.
بيانات در ديدار رئيس و معاونين سازمان تربيت بدنى و رؤساى فدراسيونهاى ورزشى كشور ۱۳۷۵/۱۰/۰۸
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif هر جا پرچم بالا برود، نشان پیروزی نیست
اين جايى كه اين جوان، با طرف صهيونيست خودش كُشتى نمىگيرد و او اوّل مىشود - اين از دور، خارج، يا دوم مىشود - اين چيزى به دست آورده كه ارزشش بيشتر از آن قهرمانى است. ايشان نشان داده كه داراى يك مبناست و پاى آن مبنا قرص و محكم ايستاده است.
 جوانى دلش مىخواهد قدرتش را نشان بدهد؛ اما براى خاطر يك فكر و يك مبنا - براى خاطر اعلام يك موضع سياسى عظيم - اين كار را نمىكند؛ يعنى پا روى نفس خودش مىگذارد و كُشتى نمىگيرد! بدانيد كه اين كار شما ميليونها و شايد چند صد ميليون جمعيت را در دنيا خوشحال مىكند. خيلى از عربها خوشحال مىشوند؛ خيلى از مسلمانها كه در اين قضيه انگيزهاى دارند خوشحال مىشوند. اين كار، خيلى ارزش دارد. حالا فرض كنيد كه آن هم رفت؛ همه مىدانند آنكه پرچمش بالا رفته، قهرمانى دروغين است. بله؛ كسى كه كُشتى نگرفته قهرمان است، معلوم است كه چگونه قهرمانى است! قهرمانى بىارزش است. قهرمانى، آن است كه روى تشك، قهرمان بشود. آنكه سراغش نمىآيند و قهرمان مىشود، ديگر قهرمانى به حساب نمىآيد. درست است كه در قراردادها اسمش را قهرمانى گذاشتند، ولى اين براى او چندان ارزشى ندارد....حالا يك موردش، صهيونيست است؛ باز هم بعد از اين، هر جا به موردى برخورد كرديد كه ديديد شأن و شرف انسانى و اسلامى و ايرانىِ شما اقتضا مىكند كه با او مصاف ندهيد، به عنوان يك فكر، امتناع كنيد و مصاف ندهيد؛ اگر چه كه حالا در بيرون، دست او را بلند كنند! خوب؛ بكنند، چه اهميتى دارد؟!
بيانات در ديدار كشتىگيران ۱۳۷۷/۰۶/۳۱

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif درس شكست
آن جاهايى هم كه در ميدانهاى ورزشى شكست مى‌خوريم، عقبهى ما در اينجا خراب است؛ يعنى هر وقت آن سازماندهى ضعيف باشد، ما اثر ضعف را در آنجا مشاهده مىكنيم. نمىشود آن ورزشكار، آن كاپيتان تيم، يا آن بازيكن بخصوص را مقصّر دانست؛ زيرا او مجرّد و تنها و بريدهى از قبل خودش نيست. آن جايى هم كه او پيروزى بهدست مىآورد، حتماً بخشى از اين افتخار مربوط به اين عقبه و سابقه - ميدان تمرين و آموزش و سازمانهاى ورزشى و كلّ سازمان دولتى در داخل كشور - است؛ بخشى از افتخار هم مربوط به خود اينهاست.
بيانات در ديدار جانبازان شركت كننده در المپيك آتلانتا ۱۳۷۵/۰۶/۰۷
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif جایگاه واقعی ایران
اعتقادم اين است كه ايران نبايد در ميدانهاى بينالمللى ورزشى، جزو آن ردههاى آخر باشد؛ بايد يكى از سه كشور اوّل در مجموعه ورزشهاى جهانى باشد. نمىگويم حتماً اوّل يا دوم باشد؛ نه، طبعاً در صدر بايد قرار گيرد. علّتش اين است كه ما سابقه زياد ورزشى داريم؛ ما جوانان سالمى داريم؛ ما آب و هواهاى مناسب رشد بدنى داريم؛ انسانهاى با استعدادى داريم و بايد در دنيا پيشرفت داشته باشيم.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومين روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامى و جوانان) ۱۳۷۷/۱۱/۱۳

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/ver2/li_star_1.gif پرچم هویت و افتخار
شما هيچ جا را سراغ نداريد كه يك بُرد (برد ایران مقابل تیم فوتبال آمریكا در جام جهانی 1377)، اين طور در ميان ملتهاى دنيا انعكاس پيدا كند! من خودم در تلكسى خواندم در كشور برزيل كه كشور فوتبال است، مسلمانان جمع شدند و دسته‌جمعى دعا كردند، نماز خواندند و براى اوّلين بار بعد از بُرد شما، مراسم مذهبى مسلمانان برزيل در راديوِ سراسريشان پخش شد! اين چيست؟ روى اين فكر كنيم. اين چه قضيه‌اى است كه در كشورى يك بُرد در ميدان فوتبال پيش مى‌آيد، بعد در كشور برزيل، مسلمانان خوشحالى مى‌كنند؟! براى خاطر اين‌كه جمهورى اسلامى پرچمى را برافراشته است كه هر مسلمانى در هر جاى دنيا وقتى يادش مى‌آيد، احساس هويّت و افتخار مى‌كند. بنابراين، من از اين حادثه خيلى خرسند شدم و حقيقتاً گفتم بايد سرِ آن آقايى كه توپِ اوّل را با سر زد ببوسم؛ همچنين بايد صورت آن آقايى هم كه توپ دوم را زد ببوسم.

0

  • سیتی جاوا
  • مهریه